داستان فیلم جنگ ستارگان و در اصل شخصیت بیبی یودا از ذهن یک دانشجوی فیلمسازی به نام جرج لوکاس تراوش میشود. جرج پس از تجربههای ناموفق در چندین پروژه فیلمسازی اولیه، به طور ناگهانی به یک ایده فوقالعاده و منحصربهفرد دست پیدا میکند. این ایده چیزی جز”جنگ ستارگان” نیست که بعد از پشت سر گذاشتن مراحل دشوار و پیچیدهای که برای تولید سکانسهای آن لازم بود، به یک اثر کلاسیک و حرفهای تبدیل شد.
این موفقیت آنقدر گسترش پیدا کرد که کمپانی های طراحی عروسک و اکشن فیگور را مجبور کرد که،نسخه هایی از شخصیت های محبوب این داستان مانند فیگور بیبی یودا را تولید کنند.این فیگور ها یکی از پرفروش ترین محصولات در میان انواع فیگور و اکشن فیگور می باشد.
خلاقیت و هوشمندی در جنگ ستارگان
فضای داستانی “جنگ ستارگان” باهوش فراوان طراحی شده است. این فضا به گونهای طراحی شده که به نظر میرسد مشابه دنیای انسانها است، اما پر از واقعیتهای جذاب و خلاقیتهایی که ما در زندگی روزمره تجربه نمیکنیم.این داستان به ما یادآوری میکند که ما همه در دنیاهای خیالی خود سفر میکنیم و مسیر آنها را با تخیلها و آرزوها طی میکنیم.جرج لوکاس توانسته است این خیالات و آرزوها را به دنیای واقعی تبدیل کند و مخاطبان را به دنیای او بیاورد.
او با تأکید بر علاقه شخصی به فلسفه شرقی و مبانی مذهبی متدیسم که از خانوادهاش به ارث برده، این ایده را در داستان “جنگ ستارگان” و طراحی شخصیتها به کار برده و موفق به ایجاد یک اثری میشود که برای مخاطبان با تمامی سلایق و باورها جذاب است.
گروگو یا بیبی یودا؟
یکی از شخصیتهای جذاب این داستان “گروگو” است. او یک شخصیت خیالی و دوستداشتنی است که با عنوان “بیبی یودا” شناخته میشود. او به طور کامل از موجودات زمینی متمایز است و حتی با تصورات ما از یک فرد فضایی هم تفاوت دارد. این شخصیت به واسطه بازی زیرکانه و عرسک گردانی فرانک جلب توجه مخاطبان قرار گرفته است. گروگو شخصیت کوچکی است که با وجود سن 50 سالهاش به تازگی دوران کودکی خود را تجربه میکند.نژاد یودا، موجوداتی با عمر بسیار طولانی می باشند که تا سن 50 سالگی همچنان در دوران کودکیشان هستند و این تنوع و تفاوتها، ساختار شخصیت گروگو را به شکل جذابی توسط استودیوی لگسی افتکتز نمایان میکند.
داستان جذاب مندلورین و بیبی یودا (خطر اسپویل)
با تلاش مندلورین برای نجات “بیبی یودا” در داستان، داستان به سمت جذابیتهایی چون ماجراجویی و اکشن هدایت میشود و با ورود یک ربات هوش مصنوعی به تیم، ماجراها به شکل جذابی تغییر مییابد.
وقتی که ربات سنگدل IG-11 تصمیم به قتل او گرفت،مندلورین مخالفت کرد و در نهایت مجبور شد IG-11 را از سر بیرون کند. این احساس زیبا بین مندلورین و گروگو جرقهای زده بود. بیبی یودا، با نگاه معصومش، دل یک جنگجو بانتی هانتر را نشانه گرفته بود و توانست به هدف خود برسد.
احساس متمایز و زیبای یک جنگجو
در واقع، احساسی که مندلورین در این موقعیت تجربه میکرد، یک حس درونی از دوران کودکی اش بود. در کودکی، او از سیارهای پس از کشته شدن والدینش فرار کرده بود و پس از رسیدن جدای ها، او را با خود بردند تا تحت تعالیم آنها پرورش یابد. این تجربه نشان میدهد که او نژاد اصلی مندلورین را نداشته و نجات او توسط جدای ها باعث شده که یک جنگجو مندلورین تبدیل شود. این تصمیم جدی او داستان را از فضایی یکنواخت خارج کرده و آن را جذابتر کرده است. برای او، داشتن فورس همراه با گروگو (بیبی یودا) باعث مخفیماندن امپراطوری شده و به او چالشهایی بیشتری برای مواجهه با مندلورین ارائه داده است.
نیروی Force قدرتهای خارقالعادهای به موجودات میدهد که از حد تواناییهای انسانی عبور میکند. این نیرو به آنها توانایی استفاده از نیروهای فیزیکی و ذهنی را میدهد و قدرتهای ماورایی را تقویت میکند. این نیرو در دنیای “استار وارز” به شکل The Force شناخته میشود.این نیرو توسط تمرین، رشد، و تعلیم به افراد توسعه مییابد و تواناییهای آنها را افزایش میدهد.”
“بیبی یودا” که به نام “گروگو” نیز شناخته میشود، یک شخصیت از سریال “مندلورین” است و دارای تواناییهای نیروی Force است. او یک فرزند جنگی از نسلهای ناشناس است که قدرتهای استثنایی دارد.